ترجمه حديث عنوان بصري

مشخصات كتاب

سرشناسه : حدیث عنوان بصری (فارسی - عربی

عنوان و نام پديدآور : ترجمه حدیث عنوان بصری دستورالعمل امام صادق علیه السلام به .../ [ترجمه واحد پژوهش انتشارات مسجد مقدس جمکران

مشخصات نشر : قم : مسجد مقدس صاحب الزمان (جمکران ، 1384.

مشخصات ظاهری : ص 32

شابک : 964-8484-28-71000 ریال :

وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی قبلی يادداشت : فارسی - عربی يادداشت : فهرستنویسی براساس اطلاعات فیپا

يادداشت : عنوان اصلی حدیث عنوان البصری نسخه الامام الصادق علیه السلام الاصحاب السیر و السلوک الی الله مع زیاره عاشورا.

يادداشت : عنوان دیگر: عنوان بصری

عنوان دیگر : عنوان بصری

موضوع : احادیث خاص (عنوان بصری

موضوع : احادیث شیعه -- قرن 14

موضوع : زیارتنامه عاشورا

شناسه افزوده : مسجد جمکران رده بندی کنگره : BP145 /ع 9041 1384

رده بندی دیویی : 297/214

شماره کتابشناسی ملی : م 84-931

ص: 1

اشاره

ترجمه

حدیث عنوان بصری

دستورالعمل امام صادق علیه السلام به آرزومندان سیر و سلوک الی الله به همراه زیارت عاشورا

ص: 2

قالَ الصّادِقُ عليه السلام:

اُوصِيكَ بِتِسْعَةِ اَشْياءَ فَاِنَّها وَصِيَّتِي

لِمُرِيدِي الطَّرِيقِ اِلَي اللَّهِ تَعالي

امام صادق عليه السلام به «عنوان بصري» فرمود:

تو را به نه چيز سفارش مي كنم كه آنها توصيه من به آرزومندان سير و سلوك الي اللَّه است.

ص: 3

روايت عنوان بصري يكي از دستور العمل هاي بسيار مهمّ وجود مقدّس امام صادق عليه السلام است كه در بردارنده نكاتي نغز و بديع در تهذيب نفس است كه جهت استفاده تمامي پيروان مكتب نوراني ائمّه دين صادر فرموده اند. و بسياري از عرفا، علما و بزرگان اخلاق اهتمام خاصي به اين روايت شريف داشته اند، از جمله مرحوم آيت اللَّه العظمي سيد ميرزا علي قاضي طباطبايي قدس سره به ارادتمندان و شاگردان خود دستور مي دادند كه آن را بنويسند و عمل كنند و كراراً

ص: 4

مي فرمودند: «بايد آن را در جيب خود داشته باشيد و هفته اي يكي دو بار آن را مطالعه كنيد.» و شاگردان خود را بدون التزام به مضمون اين روايت نمي پذيرفتند.

ذيلاً متن و ترجمه اين روايت شريف را براي بهره مندي تمامي مشتاقان سلوك الي اللَّه ذكر مي كنيم. مرحوم علامه مجلسي قدس سره در بحارالانوار(1) مي فرمايد:

ص: 5


1- 1. بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 1،ص 224،كتاب العلم، باب 7، آداب طلب العلم و احكامه.

أَقُولُ: وَجَدْتُ بِخَطِّ شَيْخِنَا البَهائِي - قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ - ما هذا لَفْظُهُ:

قالَ الشَّيْخُ شَمْسُ الدِّينِ مُحَمَّدُ بْنُ مَكِّيٍ: نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّيخِ اَحْمَدَ الفَراهَانِيِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوانِ البَصْرِي - وَكانَ شَيْخاً كَبِيراً قَدْأَتي عَلَيْهِ اَرْبَعَ وَتِسْعُونَ سَنَةً - قالَ: كُنْتُ اَخْتَلِفُ اِلي مالِكِ بْنِ اَنَسٍ سِنِينَ؛ فَلَمّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصّادِقُ عليه السلام المَدِينَةَ اخْتَلفْتُ اِلَيْهِ وَاَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ كَما أَخَذْتُ عَنْ مالِكٍ.

ص: 6

مي گويم: به خط استادمان؛ بهاء الدين عاملي شيخ بهاء قدس سره روايتي را با اين مضمون يافتم:

«شيخ شمس الدين محمد بن مكي (شهيد اول) گفت: من از خط شيخ احمد فراهاني رحمه الله از عنوان بصري؛ كه پيرمردي سالخورده بود و از عمرش نود و چهار سال مي گذشت نقل مي كنم كه او گفت: من سالياني به نزد مالك بن انس رفت و آمد مي كردم، زماني كه جعفر صادق عليه السلام به مدينه آمدند به محضر ايشان شرفياب شدم و دوست داشتم همان طوري كه از مالك تحصيل علم كرده بودم از ايشان نيز كسب علم كنم.

ص: 7

فَقالَ لِي يَوْماً: اِنِّي رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَمَعَ ذلِكَ لِي اَوْرادٌ فِي كُلِّ ساعَةٍ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ، فَلا تَشْغَلْنِي عَنْ وِرْدِي وَخُذْ عَنْ مالِكٍ وَاخْتَلِفْ اِلَيْهِ كَما كُنْتَ تَخْتَلِفُ اِلَيْهِ.

فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذلِكَ وَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَقُلْتُ فِي نَفْسِي؛ لَوْ تَفَرَّسَ فِيَّ خَيْراً لَما زَجَرَنِي عَنِ الاِخْتِلافِ اِلَيْهِ وَالاَخْذِ عَنْهُ، فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ صلي الله عليه وآله

ص: 8

روزي آن حضرت به من فرمودند: من مردي تحت نظرم(1)

علاوه براين در هر ساعت از شبانه روز اذكاري دارم كه به آنها مشغول هستم. پس مرا از عبادتم غافل نكن، و علومت را از سالك و راهنمايت(مالك بن انس) بگير و مثل گذشته با او رفت و آمد كن. از اين ماجرا غمگين شدم و از محضرشان مرخّص شدم. با خودم گفتم: اگر در وجود من آثار خير و هدايت به چشم حضرت مي آمد، مرا از رفت و آمد و كسب علم از محضرشان منع نمي فرمودند.

بنابراين در مسير خود داخل مسجد رسول اللَّه صلي الله عليه وآله شدم

ص: 9


1- 2. وجود مقدس امام صادق عليه السلام در دوران امامت شديداً تحت نظر حكومت وقت بودند خصوصاً زمان منصور دوانيقي كه نسبت به حضرت ظلم زيادي روا داشت تا آنجا كه محل اقامت آن حضرت را سه بار تغيير داد و لذا رفت و آمد ايشان در مقاطعي به ويژه اواخر عمر در اختيار خودشان نبود. كه اين امر خود بيانگر خفقان حاكم بر جامعه و ترس بيش از حد حاكمان جائر از ارتباط مردم با امام عليه السلام است.

وَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الغَدِ اِلَي الرَّوْضَةِ وَصَلَّيْتُ فِيها رَكْعَتَيْنِ وَقُلْتُ: اَسْئَلُكَ يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ اَنْ تَعْطِفَ عَلَيَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَتَرْزُقَنِي مِنْ عِلْمِهِ ما أَهْتَدِي بِهِ اِلي صِراطِكَ المُسْتَقِيمِ.

وَرَجَعْتُ اِلي دارِي مُغْتَمّاً وَلَمْ اَخْتَلِفْ اِلي مالِكِ بْنِ اَنَسٍ لِما اُشْرِبَ قَلْبِي مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَما خَرَجْتُ مِنْ دارِي إِلّا اِلَي الصَّلوةِ المَكْتُوبَةِ حَتّي عِيلَ صَبْرِي فَلَمّا ضاقَ صَدْرِي تَنَعَّلْتُ وَتَرَدَّيْتُ وَقَصَدْتُ جَعْفَراً وَكانَ بَعْدَ ما صَلَّيْتُ العَصْرَ.

ص: 10

و به آن حضرت سلام دادم و بيرون آمدم. سپس فرداي آن روز به روضه مباركه (بين قبر و منبر رسول خداصلي الله عليه وآله)برگشتم و دو ركعت نماز خواندم و عرض كردم: خدايا!، پروردگارا! قلب جعفرعليه السلام را نسبت به من مهربان و متمايل فرما و از علمش مقداري روزي من كن كه به وسيله آن به راه راست تو هدايت شوم.

با همان حالت ناراحتي و اندوه به منزل برگشتم و چون دلم مالامال از محبت جعفرعليه السلام شده بود با مالك بن انس رفت و آمد نكردم و از خانه ام بجز براي نماز واجب خارج نشدم، تا اين كه صبرم تمام شد. (روزي) پس از اقامه نماز عصر سينه ام تنگ شد و طاقتم به سر آمد نعلينم را به پا كرده، ردايم را پوشيده و قصد ديدار جعفر صادق عليه السلام نمودم.

ص: 11

فَلَمّا حَضَرْتُ بابَ دارِهِ اِسْتَأْذَنْتُ عَلَيْهِ فَخَرَجَ خادِمٌ لَهُ، فَقالَ: ما حاجَتُكَ؟ قُلْتُ السَّلامُ عَلَي الشَّرِيفِ. فَقالَ: هُوَ قائِمٌ فِي مُصَلّاهُ. فَجَلَسْتُ بِحِذاءِ بابِهِ فَما لَبِثْتُ إِلّا يَسِيراً اِذْ خَرَجَ خادِمٌ فَقالَ: اُدْخُلْ عَلي بَرَكَةِ اللَّهِ. فَدَخَلْتُ وَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ. فَرَدَّ السَّلامَ وَقالَ: اِجْلِسْ، غَفَرَاللَّهُ لَكَ. فَجَلَسْتُ.

ص: 12

وقتي كه به درب خانه آن حضرت رسيدم اجازه ورود خواستم. خادمي بيرون آمده و پرسيد: چه مي خواهي؟ گفتم: (آمده ام تا) به محضر شريف (امام صادق عليه السلام) عرض سلام كنم.

گفت: او در محل نمازشان مشغول عبادت هستند.

مقابل درب خانه حضرت نشسته و كمي درنگ كردم كه خادمي از خانه خارج شد و گفت: به بركتي كه خدا نصيب تو كرده داخل شو. وارد شده و بر آن حضرت سلام كردم. امام ضمن جواب سلام، فرمودند: بنشين، خداوند تو را بيامرزد. پس من نشستم.

ص: 13

فَاَطْرَقَ مَلِيّاً، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَقالَ: اَبُومَنْ؟

قُلْتُ: اَبُو عَبْدِاللَّهِ. قالَ: ثَبَّتَ اللَّهُ كُنْيَتَكَ وَوَفَّقَكَ يا اَبا عَبْدِاللَّهِ، ما مَسْئَلَتُكَ؟ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي: لَوْ لَمْ يَكُنْ لِي مِنْ زِيارَتِهِ وَالتَّسْلِيمِ غَيْرُ هذَا الدُّعاءِ لَكانَ كَثِيراً.

ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قالَ: ما مَسْئَلَتُكَ؟ فَقُلْتُ: سَأَلْتُ اللَّهَ اَنْ يَعْطِفَ قَلْبَكَ عَلَيَّ وَيَرْزُقَنِي مِنْ عِلْمِكَ وَاَرْجُو أنَّ اللَّهَ تَعالي أَجابَنِي فِي الشَّرِيفِ ما سَأَلْتُهُ.

ص: 14

حضرت مدتي به حال تفكر، سرشان را پايين انداختند، سپس سر بلند كرده و فرمودند: كُنيه شما چيست؟ گفتم: اباعبداللَّه. فرمودند: خداوند كُنيه شما را ثابت گردانده و تو را موفق كند. اي ابا عبداللَّه، درخواستت چيست؟ (حضرت باز سر خود را به زير انداخت و منتظر جواب من شد) با خودم گفتم: اگر بهره من ازاين زيارت و عرض سلام فقط همين دعا باشد خيري بزرگ و زياد است. باز حضرت سرشان را بلند كرده و فرمودند: چه مي خواهي؟ عرضه داشتم: از خداوند خواستم كه قلب شما را نسبت به من مهربان كند و از علم شما روزي ام فرمايد. و اميد دارم خداوند آنچه را كه درباره وجود شريف شما خواسته ام اجابت فرمايد.

ص: 15

فَقالَ: يا أَبا عَبْدِاللَّهِ! لَيْسَ العِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ، اِنَّما هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَّهُ تَبارَكَ وَتَعالي اَنْ يَهْدِيَهُ. فَاِنْ اَرَدْتَ العِلْمَ فَاطْلُبْ اَوَّلاً فِي نَفْسِكَ حَقِيقَةَ العُبُودِيَّةِ وَاطْلُبِ العِلْمَ بِاسْتِعْمالِهِ وَاسْتَفْهِمِ اللَّهَ يُفْهِمْكَ.

قُلْتُ: يا شَرِيفُ! فَقالَ: قُلْ: يا اَبا عَبْدِاللَّهِ. قُلْتُ: يا اَبا عَبْدِاللَّهِ ما حَقِيقَةُ العُبُودِيَّةِ؟

قالَ: ثَلاثَةُ أَشْياءَ؛ اَنْ لايَرَي العَبْدُ لِنَفْسِهِ فيما خَوَّ لَهُ اللَّهُ مِلْكاً لِأَنَّ العَبِيدَ لايَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ،

ص: 16

حضرت فرمودند: اي اباعبداللَّه! علم به آموختن نيست، علم نور است و در قلب كسي قرار مي گيرد كه خداوند تبارك و تعالي هدايت او را اراده فرموده باشد. بنابراين اگر علم مي خواهي ابتدا بايد حقيقت عبودّيت (بندگي) را در وجود خودت بخواهي و علم را با عمل كردن، طلب كني و از خداوند طلب فهم كن تا (علم را) به تو بفهماند. عرض كردم: اي شريف. فرمودند: مرا اباعبداللَّه صدا بزن. گفتم: اي ابا عبداللَّه! حقيقت عبودّيت و بندگي چيست؟ فرمودند: سه چيز است؛ 1- اينكه بنده خدا در مورد آنچه كه پروردگار به او سپرده است براي خودش ملكيتي نبيند. چرا كه بندگان مِلكي ندارند (مالك حقيقي خداوند تبارك و تعالي است)

ص: 17

يَرَوْنَ المالَ مالَ اللَّهِ يَضَعُونَهُ حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَلايُدَبِّرَ العَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيراً وَجُمْلَةُ اِشْتِغالِهِ فِيما اَمَرَهُ تَعالي بِهِ وَنَهاهُ عَنْهُ. فَاِذا لَمْ يَرَ العَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيما خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعالي مِلْكاً هانَ عَلَيْهِ الاِنْفاقُ فِيما أَمَرَهُ اللَّهُ تَعالي اَنْ يُنْفِقَ فِيهِ. وَاِذا فَوَّضَ العَبْدُ تَدْبِيرَ نَفْسِهِ عَلي مُدَبِّرِهِ هانَ عَلَيْهِ مَصائِبُ الدُّنْيا وَاِذَا اشْتَغَلَ العَبْدُ بِما اَمَرَهُ اللَّهُ تَعالي وَنَهاهُ، إِلّا يَتَفَرَّغُ مِنْهُما اِلَي المِراءِ وَالمُباهاةِ مَعَ النّاسِ.

ص: 18

و همه اموال را از آن خداوند مي بينند. و آن را در جايي قرار مي دهد (مصرف مي كند) كه خداوند امر فرموده است.

2- بنده خدا براي خودش مصلحت انديشي و تدبير نمي كند(مصلحت و تدبير واقعي را در دست خداوند مي داند).

3- تمام اشتغال او در كاري منحصر شود كه خداوند او را به آن امر يا از آن نهي فرموده است.

پس اگر بنده خدا در آنچه كه پروردگار به او سپرده است ملكيتي براي خودش نبيند، در اين صورت انفاق كردن برايش در چيزي كه خداوند امر فرموده است آسان مي شود. و وقتي كه تدبير امورش را به مدبّرش بسپرد (و اهل توكل شود) تحمل مصيبت هاي دنيا برايش آسان مي شود. و زماني كه به آنچه خداوند امر ونهي كرده است مشغول باشد ديگر فرصتي براي خودنمايي و فخرفروشي به مردم پيدا نمي كند.

ص: 19

فَاِذا اَكرَمَ اللَّهُ العَبْدَ بِهذِهِ الثَّلاثَةِ هانَ عَلَيْهِ الدُّنْيا وَاِبْلِيسُ وَالخَلْقُ. وَلايَطْلُبُ الدُّنْيا تَكاثُراً وَتَفاخُراً وَلايَطْلُبُ ما عِنْدَ النّاسِ عِزَّاً وَعُلُوّاً وَلايَدْعُ اَيّامَهُ باطِلاً فَهذا أَوَّلُ دَرَجَةِ التُّقي قالَ اللَّهُ تَبارَكَ وَتَعالي تِلْكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لايُرِيدُونَ عُلُوّاً فِي الاَرْضِ وَلافساداً وَالعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.

قُلْتُ: يا اَبا عَبْدِاللَّهِ اَوْصِنِي؟ قالَ: اُوصِيكَ بِتِسْعَةِ اَشْياءَ فَاِنَّها وَصِيَّتِي لِمُرِيدِي الطَّرِيقِ اِلَي اللَّهِ تَعالي

ص: 20

پس وقتي كه خداوند بنده را با اين سه (خصلت) گرامي بفرمايد دنيا و ابليس و مردم در نظرش كوچك خواهند بود. و ديگر دنيا را براي زياده خواهي و فخر و مباهات به مردم و براي عزّت و جاه طلبي آنچه را كه نزد مردم است نمي خواهد و عمرش را به بيهودگي نمي گذراند.

اين اولين درجه تقوا است كه خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: آن سراي آخرت است كه براي كساني كه در زمين قصد بلند پروازي ندارند و دنبال فساد نمي گردند، قرار داديم و سرانجام نيك، براي مردم با تقوا است.

عرض كردم: اي اباعبداللَّه! به من توصيه اي بفرماييد. فرمودند: تو را به نُه چيز وصيت مي كنم كه آنها توصيه من به همه آرزومندان سير و سلوك الي اللَّه است.

ص: 21

وَاللَّهُ أَسْالُ اَنْ يُوَفِّقَكَ لِاسْتِعْمالِهِ؛ ثَلاثَةٌ مِنْها فِي رِياضَةِ النَّفْسِ وَثَلاثَةٌ مِنْها فِي الحِلْمِ وَثَلاثَةٌ مِنْها فِي العِلْمِ فَاحْفَظها وَاِيَّاكَ وَالتَّهاوُنَ بِها.

قالَ عُنْوانٌ: فَفَرَّغْتُ قَلْبِي لَهُ.

فَقالَ: اَمَّا اللَّواتِي فِي الرِّياضَةِ فَاِيَّاكَ اَنْ تَاْكُلَ ما لاتَشْتَهِيهِ فَاِنَّهُ يُورِثُ الحِماقَةَ وَالبَلَهَ وَلاتَأْكُلْ إِلّا عِنْدَ الجُوعِ وَاِذا اَكَلْتَ فَكُلْ حَلاَلاً وَسَمِّ اللَّهَ وَاذْكُرْ حَدِيثَ الرَّسُولِ صلي الله عليه وآله: ما مَلَأَ آدَمِيٌّ وِعاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ.

ص: 22

از خداوند موفقيت تو را در عمل به آنها خواستارم. سه مورد آن در رياضت و تربيت نفس است و سه مورد آن در حلم و بردباري و صبر است و سه امر ديگر آن در علم و دانش است. پس اين وصايا را حفظ كن و به خاطر بسپار و مبادا در عمل به آنها سستي كني. عنوان بصري مي گويد: من قلبم را (براي فراگيري علم حضرت) آماده كردم. حضرت فرمودند: اما آنچه كه در رياضت نفس است: 1- مبادا چيزي را بخوري كه به آن اشتها نداري چون موجب حماقت و ناداني مي شود. 2- و تا گرسنه نشدي چيزي نخور. 3- زماني كه غذايي خوردي، با نام خدا و حلال باشد و حديث رسول خدا را به ياد داشته باش كه فرمودند: آدمي هيچ ظرفي بدتر از شكمش را پر نكرده است.

ص: 23

فَاِنْ كانَ وَلابُدَّ فَثُلْثٌ لِطَعامِهِ وَثُلْثٌ لِشَرابِهِ وَثُلْثٌ لِنَفَسِهِ. وَاَمَّا اللَّواتِي فِي الحِلْمِ: فَمَنْ قالَ لَكَ اِنْ قُلْتَ واحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ: اِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ واحِدَةً.

وَمَنْ شَتَمَكَ، فَقُلْ لَهُ: اِنْ كُنْتَ صادِقاً فِيما تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ اَنْ يَغْفِرَلِي وَاِنْ كُنْتَ كاذِباً فِيما تَقُولُ فَاللَّهُ اَسْأَلُ اَنْ يَغْفِرَ لَكَ. وَمَنْ وَعَدَكَ بِالْخَني فَعِدْهُ بِالنَّصِيحَةِ وَالرَّعاءِ.

وَاَمَّا اللَّواتِي فِي العِلْمِ فَاسْأَلِ العُلَماءَ مَا جَهِلْتَ. وَايَّاكَ اَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَتَجْرِبَةً.

ص: 24

پس اگر ناچار شد غذا بخورد، يك سوم شكمش را براي طعام، و يك سوم را براي آب و يك سوم را براي تنفس قرار دهد. اما آن سه موردي كه در حلم و بردباري است:

1- اگر كسي به تو گفت كه اگر يكي بگويي ده تا مي شنوي. به او بگو: اگر ده تا بگويي سخني هم نمي شنوي (عفت كلام داشته باش و از نزاع بپرهيز.)

2- اگر كسي به تو دشنامي داد به او بگو: اگر راست مي گويي از خداوند مي خواهم مرا ببخشد و اگر دروغ مي گويي از خداوند مي خواهم تو را ببخشد.

3- و اگر كسي تو را تهديد به دشنام كرد تو او را به خير خواهي (نصحيت) و مراعاتش وعده بده.

و اما آن سه امر ديگر كه در علم و دانش است:

1- آنچه را كه نمي داني از عالمان بپرس و مبادا براي به زحمت انداختن و امتحان كردنشان سؤال كني.

ص: 25

وَايَّاكَ اَنْ تَعْمَلَ بِرَأْيِكَ شَيْئاً. وَخُذْ بِالاِحْتِياطِ فِي جَمِيعِ ما تَجِدُ اِلَيْهِ سَبِيلاً. وَاهْرُبْ مِنَ الْفُتْيا هَرْبَكَ مِنَ الأَسَدِ وَلاتَجْعَلْ رَقَبَتَكَ لِلنَّاسِ جِسْراً.

قُمْ عَنِّي يا اَباعَبْدِاللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكَ وَلاتُفْسِدْ عَلَيَّ وِرْدِي فَاِنِّي امْرُءٌ ضَنِينٌ بِنَفْسِي.

وَالسَّلامُ عَلي مَنِ اتَّبَعَ الهُدي (1)

ص: 26


1- 3. بحار الانوار، علامه مجلسي، ج 1 ص 224 - 226؛ الكوكب الدرّي في شرح حديث عنوان البصري، آيت اللَّه حاج سيد ابوالفضل نبوي قمي، بدون تاريخ و محل نشر؛ منية المريد، شهيد ثاني، تصحيح رضا مختاري، ص 149 - 148

2- مبادا بر اساس خود رأيي دست به كاري بزني كه علم نداري و در تمامي امور تا آنجا كه ممكن است مسير احتياط را رها نكن.

3- همان گونه كه از شير درنده فرار مي كني از فتوي دادن (فتواي بدون علم)(1) بپرهيز و گردن خود را پل عبور مردم نكن. اي ابا عبداللَّه! برخيز و برو كه من براي تو خير خواهي كردم. و ذكر من را خراب نكن چرا كه من مردي هستم كه بر گذشت عمرم دقت دارم و سلام بركسي كه از هدايت پيروي مي كند.

ص: 27


1- 4. نظر قاطع دادن در امري كه تخصص نداري، مثلاً نظر دادن در امور ديني بدون توجه به نظر فقيه.

زيارت عاشورا

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا أَباعَبْدِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ أَمِيرِ المُؤْمِنِينَ وَابْنَ سَيِّدِ الوَصِيِّينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ العالَمِينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ياثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالوِتْرَ المَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَي الأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنآئِكَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللَّهِ أَبَداً ما بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ. يا أَباعَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ المُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلي جَمِيعِ أَهْلِ الإِسْلامِ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّماواتِ عَلي جَمِيعِ أَهْلِ السَّماواتِ، فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ البَيْتِ، وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ وَأَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِيها، وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ، وَلَعَنَ اللَّهُ المُمَهِّدِينَ لَهُمْ بِالتَّمْكِينِ مِنْ قِتالِكُمْ، بَرِئْتُ إِلَي اللَّهِ وَإِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَمِنْ أَشْياعِهِمْ وَأَتْباعِهِمْ وَأَوْلِيآئِهِمْ. يا أَباعَبْدِ اللَّهِ

ص: 28

إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ إِلي يَوْمِ القِيامَةِ، وَلَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوانَ، وَلَعَنَ اللَّهُ بَنِي أُمَيَّةَ قاطِبَةً، وَلَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَلَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ،وَلَعَنَ اللَّهُ شِمْراً، وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَأَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ. بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي لَقَدْ عَظُمَ مُصابِي بِكَ، فَأَسْئَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقامَكَ وَأَكْرَمَنِي بِكَ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِكَ مَعَ إِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ. اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِي عِنْدَكَ وَجِيهاً بِالحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي الدُّنْيا وَالآخِرَةِ.

يا أَباعَبْدِ اللَّهِ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَي اللَّهِ وَإِلي رَسُولِهِ وَإِلي أَمِيرِ المُؤْمِنِينَ وَإِلي فاطِمَةَ وَإِلَي الحَسَنِ وَإِلَيْكَ بِمُوالاتِكَ، وَبِالبَرآئَةِ مِمَّنْ قاتَلَكَ وَنَصَبَ لَكَ الحَرْبَ، وَبِالبَرآئَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ عَلَيْكُمْ، وَأَبْرَءُ إِلَي اللَّهِ وَإِلي رَسُولِهِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَساسَ ذلِكَ وَبَني عَلَيْهِ بُنْيانَهُ، وَجَري فِي ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَيْكُمْ وَعَلي أَشْياعِكُمْ، بَرِئْتُ إِلَي اللَّهِ وَإِلَيْكُمْ مِنْهُمْ

ص: 29

وَأَتَقَرَّبُ إِلَي اللَّهِ ثُمَّ إِلَيْكُمْ بِمُوالاتِكُمْ وَمُوالاةِ وَلِيِّكُمْ، وَبِالبَرآئَةِ مِنْ أَعْدآئِكُمْ وَالنّاصِبِينَ لَكُمُ الحَرْبَ، وَبِالبَرآئَةِ مِنْ أَشْياعِهِمْ وَأَتْباعِهِمْ، إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ، وَوَلِيٌّ لِمَنْ والاكُمْ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداكُمْ، فَأَسْئَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِكُمْ وَمَعْرِفَةِ أَوْلِيآئِكُمْ، وَرَزَقَنِي البَرآئَةَ مِنْ أَعْدآئِكُمْ، أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالآخِرَةِ، وَأَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيا وَالآخِرَةِ، وَأَسْئَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي المَقامَ الَمحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَأَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِكُمْ مَعَ إِمامٍ هُديً ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالحَقِّ مِنْكُمْ وَأَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَهُ أَنْ يُعْطِيَنِي بِمُصابِي بِكُمْ أَفْضَلَ ما يُعْطِي مُصاباً بِمُصِيبَتِهِ مُصِيبَةً ما أَعْظَمَها وَأَعْظَمَ رَزِيَّتَها فِي الإِسْلامِ وَفِي جَمِيعِ السَّماواتِ وَالأَرْضِ. اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي مَقامِي هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْكَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ.اَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيايَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمَماتِي مَماتَ

ص: 30

مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. اَللَّهُمَّ إِنَّ هذا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو أُمَيَّةَ وَابْنُ آكِلَةِ الأَكْبادِ، اللَّعِينُ ابْنُ اللَّعِينِ عَلي لِسانِكَ وَلِسانِ نَبِيِّكَ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فِيهِ نَبِيُّكَ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ. اَللَّهُمَّ الْعَنْ أَباسُفْيانَ وَمُعاوِيَةَ وَيَزِيدَ بْنَ مُعاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الآبِدِينَ، وَهذا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الحُسَيْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ. اَللَّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَالعَذابَ الأَلِيمَ. اَللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ فِي هذَا اليَوْمِ وَفِي مَوْقِفِي هذا وَأَيّامِ حَياتِي بِالبَرآئَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ وَبِالمُوالاتِ لِنَبِيِّكَ وَآلِ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ.

پس صد مرتبه مي گويي: اَللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلي ذلِكَ، اَللَّهُمَّ الْعَنِ العِصابَةَ الَّتِي جاهَدَتِ الحُسَيْنَ وَشايَعَتْ وَبايَعَتْ وَتابَعَتْ عَلي قَتْلِهِ، اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعاً.

و صد مرتبه مي گويي: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا أَباعَبْدِ اللَّهِ وَعَلَي الأَرْواحِ الَّتِي

ص: 31

حَلَّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللَّهِ أَبَداً ما بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ. وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيارَتِكُمْ. اَلسَّلامُ عَلَي الحُسَيْنِ، وَعَلي عَلِيِّ بْنِ الحُسَيْنِ، وَعَلي أَوْلادِ الحُسَيْنِ، وَعَلي أَصْحابِ الحُسَيْنِ. پس مي گويي: اَللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي، وَابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ الثّانِيَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ. اَللَّهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً، وَآلَ أَبِي سُفْيانَ وَآلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوانَ إِلي يَوْمِ القِيامَةِ.

پس به سجده رفته و مي گويي: اَللَّهُمَّ لَكَ الحَمْدُ حَمْدَ الشّاكِرِينَ لَكَ عَلي مُصابِهِمْ، اَلحَمْدُ للَّهِ ِ عَلي عَظِيمِ رَزِيَّتِي. اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفاعَةَ الحُسَيْنِ يَوْمَ الوُرُودِ وَثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الحُسَيْنِ وَأَصْحابِ الحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ.

ص: 32

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109